اشعار علی توکلی.شعر امروز رسالتی برای آیندگان |
عصیان تلخی ها
نـگاهم سرد و افـکارم پراز طوفــان تلخی بود کسی در من جنون ناشی از عصیان تلخی بود
ومن ؛گم بین حس شک واطمیـنان به آدم ها... بــرایم زنده بودن ،جـــــبرِ اطمینان تلخی بود
کــنار پنــجره آبســـتن هر خودکـشـــی بودم هــــمیشه ســـدّ پروازم ولی؛ ایمان تلخی بود
زمــین با این همه خوبی مـیان حــجم رویاها برای شاعـــری از نسل من زندان تلخی بود
توهــّـم های تـــب دارِ نشـــسته در خـــیالاتم نمی فهمند که خوش بختی ام هذیان تلخی بود . . . تـــبرها دســتشان جامانده زیر اتـــهامی پوچ چه پنهان !باغــبان دلبســته ی آبان تلخی بود
مرابر دست پچ پچ هایشان بردند و میگفتند نمردن هم خودش درقصه ات پایان تلخی بود ............................... علی توکلی 1 تیر 93 در پناه حق نظرات شما عزیزان: [ چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:اشعار عاشقانه,شعر جدید از علی توکلی,غزل,غزل نو, ] [ 19:36 ] [ علی توکلی ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |